معنی آن همه
دخترکان ساده زیبا، با مانتو شلوار طوسی بدرنگ مدرسه و مقنعه های سیاه چانه
دار و کفش های لژدار مشکی براق، در آن باغ پله پله ی پیچ واپیچ با درختان
بلند و سنگریزه های انبوه چیست؟ من آنجا فرشته ام یعنی؟ که باد میان پیچ و
تاب موهای بلندم می چرخد و دخترکان با دیدنم مثل غنچه های گل می شکفند و
دست از بازی میکشند و من نمی توانم جواب نگاه های پرعشقشان را بدهم حتی..
من حتمن فرشته ام، که آفتاب از میان برگهای انبوه درختها به هزار زحمت نورش
را به سروگوشم می ریزد، که پرنده های کوچک خوش آواز، فوج فوج پی رد پایم
از شاخه های این درخت به بروبار آن درخت می پرند و چهچه دلربایشان دخترکان
را جادو می کند.
بی شک آنجا من فرشته ام، میان دخترکانی که نمی دانم چرا
می گویند عقلشان بالای آن تپه بلند دور جامانده. تو چرا دستت را پس کشیدی
از میان دست من؟ تو چرا بهانه تراشیدی و مرا در بهشتم رها کردی و از میان
آن در سنگین آهنی جست زدی ودر آن گوشه تاریک برای همیشه گم شدی؟
خواب ها معنی دارند یعنی؟
.